زخم عشق خورده ها

عاشقان واقعی

%تا تو تنها اوی من باشی ....

چیزی در تو

مرا به دلدادگی می برد

آن سان که گل ها

با کمند عطرها

پروانه ها را به دام می کشند

چیزی در تو

مرا به احساس عاشقانه می برد

آن سان که برکه ها

ترانه رنگین کمان ها را

با لحن لالائی

برای ماه می خوانند

چیزی در تو

مرا به جاهایی می برد

که هرگز نرفته ام

به سلام اولین گل سرخ

به حضور سبز دستانت

به آغوش اولین شب عشق

که پر از ناز نیاز بوسه است

چیزی در تو

دنیا را خالی می کند

تا تو تنها اوی من باشی !

نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:تو,تنها,عشق,عاشقانه,وبلاگ,من,ساعت 14:31 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

%کمی زوده
برای لمس دستای لطیفت
من هر شب لحظه ها رو می شمارم
همه دلواپسی هام مال اینه
ازت خاطره خوبی ندارم

کمی زوده بری آسوده باشی
بدون من و یاد چشم خیسم
کمی زوده بخوای از من جدا شی
نرو با رفتنت دیونه می شم

کمی زوده بفهمی
یکی حس می کنه تو مهربونی
یکی حس می کنه تو کل دنیا
تویی که درد اونو خوب می فهمی

برو ولی بدون هنوز شکستن
برای دل من یه کمی زوده
به یاد اون همه خاطره هامون
که توش خاطره خوبی نبوده

کمی زوده بری آسوده باشی
بدون من و یاد چشم خیسم
کمی زوده بخوای از من جدا شی
نرو با رفتنت دیونه می شم

نوشته شده در شنبه 3 خرداد 1393برچسب:عشق,عاشقانه,کمی,زوده,وبلاگ,ساعت 14:28 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

روی آن شیشه تبدار تو را " ها " کردم
اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم

حرف با برف زدم سوززمستانی را
با بخار نفسم وصل به گرما کردم

شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد
شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم

عرق سردی به پیشانی آن شیشه نشست
تا به امید ورود تو دهان وا کردم

در هوای نفسم گم شده بودی ای عشق
با سرانگشت تو را گشتم و پیدا کردم

با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را
عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم

و به عشق تو فرآیند تنفس را هم
جذب اکسیژن چشمان تو معنا کردم

باز با بازدمی اسم تو بر شیشه نشست
من دمم را به امید تو مسیحا کردم

پنجره دفترم امروز شد و شیشه غزل
و من امروز براین شیشه تو را " ها " کردم

آن قدر آه کشیدم که تو این شعر شدی
جای هر واژه ، نفس پشت نفس جا کردم

نوشته شده در جمعه 19 ارديبهشت 1393برچسب:عشق,عاشقانه,وبلاگ,ها,تنهایی,ساعت 10:51 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

ديشب از پنجره بوي خوش يارم آمد

چه خنك شيوه ي اوسوي شرارم آمد

آسمان شبم امشب همه روشن باشد

كه به من روشني چشم نگارم آمد

سوي معشوقه ي خود تا كه دري بگشودم

در مينو به حوالي ديارم آمد

با چنين خوش دلي من چه دگر بايد گفت

آنكه پي مي زدم اكنون به كنارم آمد

چه شد امشب كه شب غمزده ام زيبا شد

روي آرامش چشم و دل زارم آمد

ما كه با پاي پياده به رهش مي رفتيم

به چه سان در ره اين خانه سوارم آمد

از صدي تير كه در ظلمت شب ها زده ام

آهوي بخت من امشب به شكارم آمد

دل كه در كار غمم بوده چه خوشحالم كرد

آن كه خوار آمده امروز به كارم آمد

تن من در قفس پوست نخواهد گنجيد

زين گشايش كه در احوال قمارم آمد

قرعه ي شانس كه امشب رخ هامون را ديد

تا كه آمد همه آرام و قرارم آم

نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:عشق,عاشقانه,شب,دیشب,امروز,ساعت 21:29 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

 

 

پسری ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎﻧﻮ !

ﺑﻠﮑﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺮ ﺗﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...ღ

ﺑﻔﻬﻢ ღ...ﻋﺸﻖ...ღ ﺍﮔﺮ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩ

ﻟﺬﺕ ...♥ﺑﻮﺳﻪ♥... ﺑﺮ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻮﺩ ...

ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻭ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻣﺴﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻭ ﻫﻤﺨﻮﺍﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...

ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻘﺖ♥ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ♥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ

ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﯾﺪ

ﭼﻮﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻫﺴﺘﯽ ﺟﺎﯾﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﻠﺒﺶ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﻧﯿﺴﺖ !! 

ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﻔﺖ ﻗﻠﻢ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﻮﺷﮑﻠﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ . 

ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺗﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺣﺎﮐﻢ ﺫﻫﻦ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﯽ ...

ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯾﻌﻨﯽ 

ﺑﺎﻟﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩت;

ﮐﻪ یک ﻣﺮﺩﯼ در ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎهت است

ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﺑـــــــــــــــــــــس

نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:پسر,عروس,عریان,عشق,عاشقانه,ساعت 21:23 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

یکی را دوست دارم که میدانم او دیگر برایم یکی نیست

او برایم یک دنیاست...!!!

نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:عشق,عاشقانه,تو,من,تنهایی,ساعت 18:56 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه


نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:من,فقط,عاشق,عاشقانه,عشق,ساعت 18:54 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

ﺗﻮ ﺟﺎ ﺯﺩﻱ
ﻣﻦ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻡ
ﺍﻭ ﺟﺎ ﮔﺮﻓﺖ
و ﻫﻤﻴﻦ یک ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ !

نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:جا,به,جایی,عشق,عاشقانه,ساعت 18:41 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

ﺑﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺟﯿﺐِ ﭘﺮ ﭘﻮﻝ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﻫﺎﯼِ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻫﺎﯼِ ﮐﻼﺱ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻭ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩِ
ﺗﻤﺎﻡِ ﺩﺧﺘﺮﮐﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﻪ ﺟﺎﻧﻢ . . ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ

ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﮐﻼﻡ : ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﭼﯿﺴﺖ؟

ﻣﺤﮑﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ


ﺍﺣﺴﺎﺱِ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ

ﺍﻣﻨﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ،

 ﺻﻮﺭﺗﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻧﺎﺏ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼِ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﯿﺴﺖ

ﺑﺪﺍﻧﺪ ، ﻣﺎﻧﺪﯼ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩِ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﯽ ﻧﯿﺴﺖ

ﺑﺪﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼِ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﺮﺯ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﯼ

ﺑﺮﺍﯼِ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ

ﺑﺮﺍﯼِ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺷﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ

ﺑﺪﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼِ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﺴﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ

ﺑﺪﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼِ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼِ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ

ﺑﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ

 ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺻﻼ ﻫﺮﮐﺠﺎﯼِ ﺷﻬﺮ

ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﯽ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻟﻮﮐﺲ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﺎﯼِ ﻣﻤﮑﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .

ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯿﺴﺖ

نوشته شده در جمعه 11 بهمن 1392برچسب:عشق,عاشقانه,وبلاگ عشق,عاشق,مردانگی,ساعت 15:31 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

یـہ سـرے בخـتـرآ هـَسـتـَن ...



فـَقـَط تیــپ مـِشـكـے مـے زَنـَن ...



تـو جـَمـع آروم میشیـنـَن و فـَقـَط گـوش میـבَن ...



ایــن בخـتـرآ اَز اَوَل اینـطورے نـَبـوבَن ...



عـآشـق پـآشـنـہ بـُلـَنـב و رَقـص بـُوבَن ...



شیـطـون و پـُر هـَیـجـآن بـُوבَن ...



ایـن בخـتـرآ یـہ روز یـكـے اومـَב تـو زنـבگیشــون



اَز اعتـمـآבشـون بـَבتـَریـن سـو استـفـآבه و كـَرב و رَفـت ...



اینــآ هیـچ كـَسـے و بـہ בنیـآے جـَבیـבشـون رآه نمـیـבَن ...



ایـن בخـتـرآ سـَر سـَخـت تـَریـن آבَم هـآے בنیـآن .

نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:دختر,تیپ,عشق,عاشقانه,سرسخت,ساعت 20:15 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

●● شـَب ِ عـَروسے کـت و شـَلوار ِ سیــآهش رآ بـﮧ او بپـُوشــآטּ

●● رنـگ ِ سیــآه بـﮧ مـَـرد ِ مـَـטּ خـیلے مے آیـَد

●● بـَند ِ کـِروآتـش رآ خـُـودت سـِفت کـُـטּ

●● ایــטּ کــآر رآ دوسـت دآرد

●● وقـتے دستــآنت رآ مے گیــرد

●● خـُـودت رآ در آغـُـوش ِ او بے انـدآز

●● بــآ ایــטּ کــآر احســآس ِ آرآمـِش مے کــُند

●● زَحمـَت ِ تــآج ِ عـَروس رآ نــَکش

●● سـَلیقـﮧ اش رآ خـُـوب مے دآنـَم ، بـَرآیت گـِرفتـﮧ اسـت

●● خـُلآصـﮧ کـُنم غـَریبـﮧ

●● جـآטּ ِ تـُـو و جـآטּ ِ مـَـرد ِ مـَـטּ ..
 

نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:غریبه,کت,شلوار,عشق,عاشقانه,ساعت 20:14 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه


در آغوشـش میکشی

و محکم میفشاری اش به خـودت.....زل میزنی!!! 



و به چشـمهایش خیره میشوی...به نگاهـش

 


آرام میگویی:با من بازی نکــن



و او .......


 

و او درسـت همین کار را میکند!...!! 


 

نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:بازی,عشق,عاشقانه,عکس,وبلاگ,ساعت 20:10 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

Tanhae com کم کم یاد خواهی گرفت ...

 

کم کم یاد خواهی گرفت


تفاوت ظریف میان


نگه داشتن یک " دست " و زنجیر کردن یک " روح" را 


اینکه عشق تکیه کردن نیست !!!


و رفاقت اطمینان خاطر !!!


یاد میگیری که بوسه ها قرار داد نیستند !!!


کم کم یاد میگیری باید باغ خودت را پرورش دهی !!!


به جای آنکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد !!!


یادمیگیری که میتوانی محکم باشی !!!!


 

پای هر خداحافظی یاد میگیری که خیلی می ارزی …!!!

 

نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:عشق,عاشقانه,یاد,گرفت,تنهایی,ساعت 20:8 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

tanhae.com 13741513421 خدای من همین نزدیکی هاست ...


اگر روزی دلم گرفت


یادم باشد که خدا با من است


یادم باشد که فرشتگان برایم دعا می کنند


یادم باشد که ستاره ها شب را


برایم روشن روشن خواهند کرد


یادم باشد که قاصدکی در راه است


که بهار نزدیک است


که فردا منتظرم می ماند


یادم باشد که من راه رفتن و دویدن می دانم


و جاده قدمهای مرا خواهد شمرد


 

اگر روزی دلم گرفت یادم باشد


که خدای من همین نزدیکی هاست

نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:عشق,عاشقانه,خدا,نزدیکی,گریه,ساعت 20:6 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

58qx4cfk گاهی وقت ها...


گریه نمیکنم


فقط لبخندی کش دار و تلخ به گذر زمان و مختصات مکان حواله میدهم


و بی مهابا پاهایم را تکان میدهم


و خیره به دیوار سفید همیشگیِ روبه رویم میشوم


و پوست لبم را می کنم تا خون بیاید


و موهایم را دور انگشتانم حلقه میکنم


و کنج اتاق می شود خلوتگاهم !


گاهی که خیلی غمگین میشوم


خودم را نوازش می کنم در اوج تنهایی


و خود را در آغوشِ خود رها میکنم


دستانم را لمس میکنم تا بدانم که هستم


و فراموش نشده ام


نمرده ام !


گاهی که خیلی غمگین میشوم


مدتها خود را در آینه مینگرم !


 

امشب از آن گاهی هاست

 

نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:عشق,عاشقانه,گاهی,دل تنگ,تنهایی,ساعت 19:35 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

 


1000 تومانی : مرسی عزیزم (تو دلش خسییییس)


2000 تومانی : واای ممنون گلم


5000 تومانی : عزیز دلم واقعا ممنونتم دوست دارم!


10000 تومانی : ممنون عشقم دلم برات تنگ شده کجا بیام ببینمت؟

.

.

.

.

.

 

20000 تومانی : دیگه هنوز هیچ پسری انقد خر نشده!

 

نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:عشق,شارِ,همراه اول,ایرانسل,دختر,خرید,ساعت 19:32 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه


سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟


 

نوشته شده در جمعه 4 بهمن 1392برچسب:عشق,گمشده,عاشقانه,دختر,اخبار,ساعت 15:39 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

 

فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای

سنگی .


پیرمرد از دختر پرسید
 :

 -غمگینی؟

- نه .


 مطمئنی ؟-

نه

 .
- 
چرا گریه می کنی ؟


- دوستام منو دوست ندارن .


- چرا ؟
-

 چون قشنگ نیستم

 .
- 
قبلا اینو به تو گفتن ؟

- نه .
- 
ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم

.
- 
راست می گی ؟

- از ته قلبم آره

دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد

.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را

 بیرون آورد و رفت !!! 


 

نوشته شده در جمعه 4 بهمن 1392برچسب:پیرمرد,دختر,عصا,عشق,فاصله,ساعت 15:36 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

 

دختر پسری با سرعت 120کیلومتر سواربر موتور سیکلت

 

دختر:آروم تر من می ترسم

 

پسر نه داره خوش میگذره

 

دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهشمیکنم خیلی وحشتناکه

 

پسر:پس بگو دوستم داری

 

دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر

 

پسر:حالا بغلم کن(دختر بغلش کرد)

 

پسر می تونی کلاه ایمنی منو بذاری سرت؟داره اذیتم می کنه.

 

و....

 

روزنامه های روز بعد:موتور سیکلتی با سرعت 120کیلومتر بر ساعت به

 

ساختمان اثابت کرد موتور سیکلت دو نفر

 

سر نشین داشت اما تنها یک نفر نجات یافت حقیقت این بود که اول سر

 

پایینی پسر متوجه شد ترمز بریده اما نخواست

 

دختر بفهمه در عوض خواست یه بار دیگه از دختره بشنوه که دوستش داره

 

(برای آخرین بار)

نوشته شده در جمعه 4 بهمن 1392برچسب:داستان,غم,عشق,موتور,تصادف,ساعت 13:52 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

 

 
 

 

اگه یه روز بغض گلوت فشرد بهت قول نمیدم که میخندونمت ولی
 
می تونم باهات گریه کنم اگه یه روز نخواستی به حرفام گوش
 
 بدی
 
خبرم کن...قول میدم که خیلی ساکت باشم...اگه یه روز
 
خواستی در بری بازم خبرم کن..قول نمیدم که ازت بخوام وایسی
 
اما میتونم باهات بدوم اما...اگه یه روز سراغمو گرفتیو خبری
 
نشد..سریع به دیدنم بیا حتمأ بهت احتیاج دارم...
 
نوشته شده در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:سایت عاشقانه,عشق,عاشق,مراعات,ساعت 20:16 توسط رامین
 Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه




قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت